VQ: Vector Quantization

چندی سازی برداری

VQ: Vector Quantization

چندی سازی برداری

رقابت اجتماعی

 تعریف رقابت

رقابت کردن به معنای فعالیت توام با همچشمی بین دو فرد یا گروه است.درقابت در کل به معنی تلاش برای پیشی گرفتن از دیگران در هر زمینه ای می باشد، مانند رقابت ورزشی. ولی در فرهنگ واژگان اقتصادی، در تعریف رقابت این همه روشنی وجود ندارد. پیکره اصلی تفکر اقتصادی در قرن بیستم رقابت را نه به منت بلکه به مثابه وضعی تعریف می کند که در بازار آرمانی وجود دارد مدل رقابت کامل.

دکتر محمود باقری* تردیدی نیست که مادر همه خوبی‌ها رقابت و منشا بسیاری از تباهی‌ها و تضییع حقوق افراد در اجتماع «انحصار» و «رانت» است که این تقابل و تعارض در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی و سیاسی می‌تواند تجلی پیدا کند.

  رقابت: کوششی برای پس انداختن دیگری از وصول به هدفی که مورد نظر هر دو طرف است.رقابت یکی از مهمترین انگیزه های حرکتی در انسان است. ریشه رقابت می تواند احساس کمبود، حسادت، غبطه، رهایی از نقص و دست یابی به کمالی باشد. بنابراین، رقابت می تواند به دو شکل مثبت و منفی و از نظر ارزشی، خوب یا بد باشد. در این راستا در آموزه های وحیانی، تربیتی و اخلاقی و نیز روان شناسی اجتماعی و حتی اخلاق سیاسی و اقتصادی، از رقابت سالم و ناسالم سخن به میان آمده است.  در روان شناسی اجتماعی، از رقابت ناسالم به عنوان نابهنجاری سخن به میان می آید و راه هایی برای درمان آن ارایه می شود؛ زیرا این نابهنجاری رفتاری،     نشانه ای از عدم سلامت شخص از نظر روانی است و می بایست درمان شود. رقابت به معنای تخریب یا حذف رقیب نیست بلکه گامی موثر جهت اصلاح، تغییر مثبت یا بهتر شدن است.رقابت یکی از مولفه های مهم جهت پیشرفت و موفقیت فردی و اجتماعی محسوب می شود.

رقابت ارزشی و ضدارزشی                                 

انسان با انگیزه های گوناگونی تلاش می کند. البته در ذات همه انسان ها، کمال گرایی و رهایی از نقص وجود دارد که مهم ترین و اصلی ترین عامل تلاش و حرکت انسانی است. از آن جایی که امکانات دنیوی بسیار محدود است، دست یابی به کمال مطلق نیازمند رقابت شدید میان انسانهاست؛ زیرا هر کسی می بایست با توجه به محدودیت های دنیوی، کمالات را به دست آورد و آن را در خود تحقق بخشد. از این رو رقابت برای دست یابی سریع تر و بیشتر به کمالات در میان آدمی شکل می گیرد.انگیزه رقابت از آن دسته از انگیزه های روانی است که انسان آن را از محیط رشد فرهنگی خود فرامی گیرد و تربیت فرد او را به جنبه های مثبت رقابت در جهت ارتقاء و پیشرفت براساس ارزشهای جامعه هدایت می کند. مثلاً گاهی فرد از فرهنگ جامعه خویش رقابت اقتصادی، سیاسی، علمی و یا انواع دیگر رقابت را که در میان فرهنگ سایرملل رواج دارد، می آموزد

 درمان رقابت ناسالم و چشم و هم چشمی

رقابت گاه با حسادت و یا غبطه همراه میشود، همچنین رقابت میتواند در عرصه های فکری، یا اقتصادی و یا سیاسی رخ دهد که بسته به شرایط مختلف میتواند پسندیده و یا ناپسند باشد. ریشه رقابت ناسالم را می بایست در کج فهمی، عدم تشخیص حق و کمال از باطل و نقص، تغییر ارزش ها و اصول اخلاقی، جایگزین شدن مادیات به جای معنویات، حسادت، غرور و کبر، عدم اعتماد به نفس، احساس خود کم بینی و مانند آن جست. بنابراین، لازم است با تغییر در بینش ها و نگرش ها رفتار مردم را بهبود بخشید و اجازه نداد که جامعه دچار رقابت ناسالم و چشم و هم چشمی بد شود. برای این منظور می بایست بر اصولی چون غبطه در امور معنوی و رقابت سالم در معنویات و امور اخلاقی تاکید کرد و ارزش ها را در امور خیر و مناسب دانست و با بیدار کردن وجدان های خفته، آنان را به سمت و سوی کمال واقعی یعنی خدایی شدن هدایت کرد و همه ابزارهای مادی و دنیوی را به عنوان یک وسیله به مردمان فهماند و اجازه نداد تا ابزار به عنوان هدف و وسیله به عنوان کمال مطرح شود و ضدارزش به جای ارزش بنشیند. رقابتی که با حسادت همراه باشد و یا خاستگاه و منشأ پیدایش آن صفت رذیلة حسادت باشد، مذموم و در مقابل رقابتی که از "غبطه" ناشی شود پسندیده است. به هر حال رقابت غیرسازنده میان افراد جامعه، عامل مهمی در ایجاد چشم و هم چشمی است از این رو باید با آموزش درست و ایجاد بینش و نگرش سازنده، رقابت های نادرست را به شکل رقابت های سازنده چون مسئله غبطه تبدیل کرد و جامعه را از آثار زیانبار چشم و هم چشمی و صرف هزینه های بسیار در امور غیرمفید رهایی بخشید.

ترس ناخودآگاه از شکست، احساسات و مشاهدات را تحریف می کند و باعث می شود فرد برای رقابت دچار تردید شود، تعلل کند، به خودش دروغ بگوید، سایرین را مقصر قلمداد کند، در به پایان رساندن وظایف ناموفق باشد و در آستانه پیروزی دچار وحشت و اضطراب شود و از این راه ها، اراده ما برای پیروزی را تقلیل می دهد (فاکس).

در اجتماع وقتی منافع کاملا با یکدیگر برابر باشد انگیزه های همکاری برانگیخته می شود، احساس اعتماد افزایش می یابد و در بیشتر موارد افراد می خواهند همکاری متقابل به دست آورند. در مقابل زمانی که منافع کاملا با یکدیگر نابرابر باشد، انگیزه رقابت فعال می شود، احساس بی اعتمادی افزایش می یابد و افراد به تدریج سعی می کنند به رقابت متقابل بپردازند(کلی و گرزلاک 1972)، به همین ترتیب چنانچه افراد با افزایش نابرابری روبرو شوند(بدان معنی که منافع آنان به مرور زمان و به تدریج تعارض بیشتری پیدا کند)، اقدام به توسعه هنجارهای نیرومند و حتی توافقهای رسمی برای محافظت از رفاه همه می کنند(تی باوت و فاوشو 1965). به طور مثال مذاکرات بین خریدار و فروشنده درباره قیمت و خدمات یک کالا و یا بحث میان همکاران در مورد به دست آوردن بهترین دفتر کار، می تواند به شکلهای مختلف بروز کند. این تعرض ها را می توان در سطوح بالاتر اجتماع نیز مشاهده کرد. در حقیقت تعارض بین منافع شخصی و جمعی در زندگی روزمره بسیار شایع است، به گونه ای که می توان ادعا کرد چالش اصلی وظایف حکومتها، سازمانها و حتی شرکا عبارت است از مدیریت موفقیت آمیز تعارضهایی که بین منافع شخصی و جمعی بروز می کند. مفاهیم همکاری و رقابت زمینه بارز بسیاری از نظریه ها و پژوهشهای مختلف در رشته هایی مانند فلسفه،علوم سیاسی، اقتصاد، جامعه شناسی، زیست شناسی و روانشناسی بوده است. بسیاری از دانشمندان معتقدند که انسان به گونه ای منطقی به دنبال منافع شخصی خود می باشد. در واقع فرض بر این است که انسانا می خواهند منافع شخصی خود را افزایش دهند، در حالی که به منافع دیگران احترام زیادی نمی گذارند.هنگامی که دیگران به شیوه های غیرهمکارانه تمایل پیدا می کنند، رقابت جویان و فردگرایان بیش از دیگران رفتار غیر همکارانه خواهند داشت. زیرا آنها تمایل دارند که باورهای فردگرایانه و رقابت جویانه خود را نسبت به نوع بشر حفظ کنند و باور همگونی نسبت به انسان دارند(بیشتر انسانها خودخواه هستند). رقابت جویان بر این باورند که افراد قابل اعتماد نبوده و بیشتر به دنبال بهره کشی از دیگران هستند.

تعامل بین گروهها نسبت به تعامل بین افراد، دارای سطوح پایین تر همکاری و در عین حال سطوح بالاتر رقابت است(شوپلر و اینسکو 1990).

این مطلب معروف به اثر پیوستگی فرد- گروه می باشد، که ناشی از : الف- سطوح پایین اعتماد در روابط بین گروهی و ترس از بهره کشی توسط سایر گروهها، ب حمایت نیرومندی که اعضای گروه برای دنبال کردن هدف های خود(و نیز منافع شخصی) به عمل می آورند. ج هویت پذیری ضعیف به این معنا که در محیط های بین گروهی نسبت به محیط های بین فردی، مسئولیت در قبال رفتار خود محور بیشتر به چشم می خورد. در مطالعات تجربی و نیز پژوهشهای غیر آزمایشگاهی می توان شواهد مربوط به ناپیوستگی فرد گروه را پیدا کرد(پمبرتن، اینسکو و شوپلر 1996). بدین ترتیب، هر چه تعداد اعضای گروه ها در مذاکرات بین گروهی بیشتر شود، مذاکره جنبه رقابتی تر به خود می گیرد. در تئوری اقتصاد خرد و در مباحث ساختار بازار و فعالیت های اقتصادی، ساختار رقابت کامل همواره به عنوان الگویی ایده آل مطر گردیده و شرط یا شرایط دستیابی به آن از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان بوده است. با وجود اقتصاددانانی که تحقق بازار رقابت کامل در اقتصاد را امری دور از ذهن می دانستند، تئوریهای مختلفی به بیان ساختارهای سازگار با واقعیت پرداختند که نتیجه آن طیف گسترده ای از ساختار یک اقتصاد از رقابت کامل تا رقابت انحصاری، انحصار چند جانبه و نهایتا انحصار خالص بود. مهمترین تمایز میان ساختار رقابت کامل با دیگر ساختارها در نظام قیمت گذاری در آنان می باشد. در ساختاری با رقابت کامل در بازار، قیمت از برابری با هزینه نهایی به دست می آید. در بازاری با ساختاری غیررقابتی برای هر واحد خرید صورت گرفته در بازار قیمت بالاتر از هزینه نهایی می باشد. در واقع شرط برابری قیمت با هزینه نهایی محقق نمی گردد. از پیامدهای این عدم برابری می توان تخصیص غیربهینه منابع، انتقال سود از مصرف کننده به تولیدکننده و در نهایت کاهش رفاه مصرف کننده و میزان رفاهی که از بین می رود را بیان کرد. به طوری که با فاصله گرفتن از ساختار رقابت کامل، هزینه اجتماعی ناشی از آن نیز افزایش می یابد.

رقابت کامل

در اقتصاد نو کلاسیک ، که شیفته روشهای فیزیک بود، مدل بسیار ظریف و پیچیده ای از رقابت آرمانی طراحی شد که آن را رقابت کامل می نامند. مفروضات این مدل عبارتند از: تعداد نامحدودی از خریداران و فروشندگان (به نحوی که هیچ خریدار یا فروشنده منفردی صاحب قدرت زیادی در بازار نباشد)، اطلاعات کامل درباره کاربردهای بدیل، جابه جایی و تحرک بدون هزینه منابع و محصولات همگون. پیامد چنین وضعی از این قرار است: قیمت هر کالا معین و مشخص است و به تصمیم تولیدکنندگان(قیمت گذاری) بستگی ندارد؛ این قیمت به طور کامل بازتاب هزینه تولید است(قیمت گذاری بر اساس هزینه نهایی)؛ نرخ بهره اقتصادی صفر است(ایجاد سطحی از بازده اقتصادی که متوسط هزینه های تولید را کاهش دهد). تحت چنین شرایطی و با چنین پیامدهایی تخصیص منابع به حالت بهینه در می آید، یعنی بهره وری تخصیصی حاصل می شود. هیچ یک از طرفین نمی تواند وضع بهتری داشته باشد مگراین که در همان حین دیگری وضع بدتری داشته باشد. به بیان دیگر، تمامی عواید حاصل از مبادله در یک تعادل رقابتی به مصرف خواهد رسید. این مدل به پیدایش پارادایم ساختار- رفتار- عملکرد در اقتصاد صنعتی منجر  شد. ساختار بازار یا کاملا رقابتی یا تک قطبی پنداشته می شد. اینکه یک شرکت در وضعیت رقابت قرار دارد یا در وضعیت انحصار تک قطبی، از طریق سهم این شرکت در بازار قابل سنجش است زیرا در شرایط رقابت کامل هیچ شرکتی نمی توانست صاحب قدرت زیاد در بازار باشد. نرخ تمرکز می تواند برای سنجش میزان قدرت در بازار به کار گرفته شود. هر شرکتی که صاحب سهم بیش از حد زیادی در بازار بود می توانست تک قطبی محسوب گردد. علاوه بر این، رفتار یک شرکت در قیمت گذاری از ساختار بازار قابل استنتاج بود. در یک نظام صنعتی رقابتی، منطق این مدل همه شرکت ها را مجبور به قیمت گذاری بر پایه هزینه نهایی می کند. از طرف دیگر، در شرایط انحصار تک قطبی شرکتها می توانند تولید خود را محدود کنند و قیمتها را بالاتر از هزینه نهایی ببرند. در نتیجه، در شرایط رقابت می توانیم عملکرد شرکتها را بهینه بدانیم، حال آنکه در شرایط تک قطبی، عملکرد شرکت از سطح بهینه پایین تر می باشد. اکثر کنترل های اقتصادی حکومت بر صنعت در قرن بیستم، مثل قانون ضد تراست، با همین پارادایم اقتصاد صنعتی توجیه می شد.  ولی این پارادایم غالب دچار اشکالات جدی بود. از ابهام های اساسی در تعریف درست بازار(ملی یا بین المللی) تا معضلات جدی در تبیین نحوه کار فرایند بازار رقابتی، این پارادایم استاندارد ساختار رفتار عملکرد ناقص از کار درآمد.

رقابت جویی از پیش نیازهای موفقیت های ورزشی است که در موقعیت های اجتماعی نمود پیدا می کند. نتایج تحقیقات نشان می دهد باور به پیروز شده در ورزش به تلاش و پشتکار فرد بستگی دارد و داشتن ویژگی رقابت جویی و رفتار مبارزه طلبی نیز انگیزش موفقیت، پیروزی و اجرای ورزشی بهتر را به همراه دارد. به منظور بررسی عوامل موثر در برانگیختن افراد باید به عوامل فردی و محیطی توجه داشت. یکی از عوامل محیطی مهم در دنیای ورزش، رقابت جویی و رقابت است. یکی از جنبه های رقابت، برانگیختگی است و افراد زیادی رقابت را برای ایجاد انگیختگی پیشنهاد و استفاده کرده اند(گیل 2000). انگیزه های رقابتی به عنوان میل و تلاش برای موفقیت در رقابت، شرکت جدی در ورزش و دستیابی به مهارت ورزشی بیان شده است(گیل و دیتر 1988) و ویلیس (1982) ابعاد آن را به صورت سه بعد توان انگیزشی، انگیزه کسب موفقیت و انگیزه ترس ازشکست تعیین کرد. توان انگیزش، به عنوان قدرت تاثیرگذاری بر رفتار و احساسات ورزشکاران هم تیمی در حین رقابت بیان شده است. ورزشکارانی که توان انگیزشی بیشتری دارند، می توانند بر رفتار و احساسات سایر ورزشکاران تاثیر انگیزشی بیشتری داشته باشند. انگیزه کسب موفقیت، بعد دیگر انگیزه های رقابتی است که موجب تلاش بیشتر ورزشکاران برای دستیابی به موفقیت و پیروزی می شود. ترس از شکست نیز بعد دیگری است که بیانگر حالتی نسبتا پایدار در ورزشکاران برای پرهیز از شکست است و اغلب ورزشکارانی که ترس از شکست زیادی دارند، می کوشند موقعیت های رقابتی را به صورت غیررقابتی تغییر دهند تا از شکست جلوگیری کنند(به نقل از نوربخش، 1358). به عقیده مارتنز، رقابت جویی رفتاری برای پیشرفت در موقعیت رقابت است که عنصر اساسی در آن ارزشیابی اجتماعی است که منشا و اساس آن مدل سیستمیک نورون های آینه ای در مغز است(گلس، 2003؛ گلس و گولدمن، 1998). نورون های آینه ای نورون های حسی حرکتی هستند که وقتی فرد انواع مشخصی از حرکات را اجرا یا مشاهده می کند، تحریک می شوند(ریزولتی و همکاران، 1996). پس از کشف نورون های آینه ای شواهد نشان داد که قسمت اعظم سیستم حرکتی انسان صرفا با دید فعالیت حرکتی یا اجرای حرکت توسط خود فرد فعال می شود. مطالاعات تصویربرداری مغز نشان داده است مشاهده فعالیت حرکتی، مانند موقعیتی که فرد مهارت را اجرا می کند، موجب فعال شدن قشر آهیانه ای و پیش حرکتی می شود(آدولفز، 2003). شاید به همین دلیل مارتنز منشأ رقابت جویی را که در آن افراد در مقابل یکدیگر به اجرای مهرت های حرکتی می پردازند، به مدل سیستمیک نورون های آینه ای در مغز نسبت می دهد.

 به عقیده روانشناسان ورزشی، حس رقابت جویی اولا یکی از ویژگی های بارز افراد موفق است و ثانیا به دلیل تشویق ورزشکار به تلاش بیشتر در بهبود اجرای ورزشی و افزایش اعتماد به نفس نقش عمده ای دارد(احمدی و همکاران، 2009). استرس برنده شدن، تعداد و شدت برخوردهای فیزیکی و روانی در جریان بازی را افزایش می دهد. از سوی دیگر، هجوم تماشاچیان، سطح انتظارات آنان و کسب نتایج ضعیف، آشفتگی روانی را برای ورزشکار به بار می آورد که بسیاری از بازیکنان در روز رقابت آن را به خوبی احساس و تجربه کرده اند(فرزانگی، 2010). نتایج تحقیقات همچنین ثابت کرده اند باور به پیروز شدن در ورزش به تلاش و پشتکار فرد بستگی دارد و داشتن ویژگی رقابت جویی و رفتار مبارزه طلبی ارتباط زیادی با انگیزش موفقیت، پیروزی و اجرای ورزشی بهتر دارد(احمدی همکاران،2009).

شرکت در رقابت، خواه در موقعیت ورزشی یا در موقعیت غیر ورزشی، استرس زاست(فرزانگی،2010). استرس فیزیولوژیک و روانی جزء جدایی ناپذیر رقابت است و شرکت در رقابت، موجب برهم خوردن هموستاز می شود. نتایج مطالعات دو دهه اخیر، افزایش بیشتر تستوسترون بزاق را در برندگان پس از قماربازی و مسابقه شطرنج، نسبت به بازندگان نشان داده است. همچنین مطالعاتی که در زمینه رقابت های هاکی و گلف انجام شده نتایج مشابهی را گزارش کرده اند. هر نوع استرس جسمانی (فعالیت بدنی) یا روانشناختی (استرس ناشی از هیجان) سبب تحریک هیپوتالاموس و ترشح عامل ازادکننده کورتیکوتروپین می شود که در نهایت به افزایش ترشح کورتیزول از غده فوق کلیوی می شود. کورتیزول ترشح شده به سادگی وارد سلول های مغز می شود و افزایش یا کاهش آن ممکن است موجب تغییر رفتار شود(فرزانگی، 2010). دیدگاههای مختلفی درباره رقابت و رقابت جویی وجود دارد. دیدگاه فردمداری بر ویژگی های فردی تاکید دارد و آن را عامل اصلی در انگیزش می داند. دیدگاه موقعیت مداری مهمترین عامل انگیزشی موثر بر رفتار را وضعیت محیطی می داند. دیدگاه تعاملی به تعامل بین فرد و محیط در ایجاد رفتار انگیزشی معتقد است و بهترین شیوه برای درک انگیزش را بررسی تعامل عوامل مربوط به فرد و محیط می داند(گولد و وینبرگ، 2003).

اولین تحقیقی که تاثیر رقابت را بر عملکرد سنجید، تحقیق تریپلت بود. تریپلت نشان داد دوچرخه سواران زمانی که با دوچرخه سوار دیگری به رقابت می پردازند، نسبت به زمانی که با ساعت رکورد می گیرند، رکوردهای بهتری بر جای می گذارند(تریپلت، 1898). تحقیقات گیل(2000) نیز با سه نمونه از آزمودنی ها (دو گروه دانشجو و یک گروه دانش آموز) نشان داد نمرات رقابت گرایی افرادی که در ورزش های رقابتی شرکت کرده بودند، از شرکت کنندگان ورزش های غیررقابتی بیشتر بود. نتایج نشان داد گروه رقابت گرای ورزش های اجتماعی و دونفری، در مقایسه با گروه رقابت گرا و غیر رقابت گرای انفرادی حس رقابت جویی و پیروزی گرایی بیشتری داشتند. این یافته از دیدگاه تعاملی حمایت می کند؛ زیرا بیان می کند تعامل  عوامل درون فردی و موقعیتی در مجموع بر رفتار ورزشی مؤثرند در حالی که ماگوریستا و همکاران بیان کردند افراد دارای سطح بالای رقابت جویی و هدف گرایی در سطح متوسطی از موفقیت در عملکرد ورزشی قرار دارند(ماگوریستا و همکاران، 2004).

اهمیت حس رقابت جویی در مورد عملکرد ورزشی تا حدی مورد توجه قرار گرفته که در برخی تحقیقات نشان داده شده که حس رقابت جویی زیاد موجب کاهش اضطراب رقابتی و افزایش اعتماد به نفس شده است (بهرام و شفیع زاده، 2003).

تحقیقات زیادی مانندگیل(1988)، امانوئل و همکاران (2005) به بررسی رابطه بین رقابت جویی و جنسیت پرداخته اند و بیان کرده اند که پسران رقابت جوترند. تحقیقات دیگری نیز مانند گیل و همکاران(1991)، فینکنبرگ و همکاران(1998) و جان و سوین (1992) به بررسی رقابت جویی در ورزشکاران و غیر ورزشکاران پرداخته اند و نتایج نشان داد ورزشکاران رقابت جوترند.

 تاثیرات رقابت به یکی از مباحث چالش برانگیز علم روانشناسی تبدیل شده است و هریک از ما اصطلاحاتی مانند رقابت سازنده به گوشمان خورده است. ولی آیا رقابت می تواند سازنده باشد؟ رقابت یکی از عوامل مهم از بین برنده اعتماد به نفس است. هرچه بیشتر بخواهیم کودکانمان احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند، باید کمتر آنها را در معرض موقعیت هایی که رقابت ایجاد می کنند قرار دهیم. زیرا رقابت اعتماد به نفس را مشروط و وابسته به شرایط معینی می کند. موفقیت فرد وابسته به تعداد افرادی می شود که مغلوب شده اند. پیروزی برای لحظات کوتاهی احساس خوبی به فرد می دهد، ولی نیاز بنیادین به امنیت و شایستگی را رفع نمی کند. از این گذشته، هرچه بیشتر رقابت کنیم، بیشتر به این روند معتاد می شویم. یعنی برای حفظ احساس خوب پیروزی بیش از پیش به رقابت دست می زنیم.

نکته دوم اینکه پیام اصلی تمام رقابت ها یک چیز است: بقیه افراد موانعی هستند که باید برای موفقیت فردی بر آنها فائق آمد. رقابت برای برنده دشمن درست می کند، و برای بازنده تحقیر در پی دارد و خصومت و بدگمانی را بین افراد ترویج می دهد. تحقیقات نشان داده است که ساختارهای رقابتی بخشش، همدلی، درنظر گرفتن نیاز دیگران، ، سلامت ارتباطات و اعتماد را کاهش می دهد.

نکته سوم اینکه پیشرفت فردی نه تنها احتیاجی به رقابت ندارد، بلکه معمولا نبود آن را می طلبد. رقابت احتمال همکاری بین اعضا که باعث ارتقا یادگیری می شود را کاهش می دهد و ایجاد اضطراب می کند. هم چنین باعث می شود فرزندانمان پیروزی یا شکست خود را به عواملی که در کنترلشان نیست مربوط سازند. زیرا پیروزی افراد بستگی به شکست دادن دیگران دارد و نه صرفا تکامل توانایی های شخصی

برخی افراد اثرات مخرب رقابت را قبول دارند، ولی اصرار می ورزند که با ایجاد محیط رقابتی به کودکانشان خدمت کرده اند، زیرا آنها را برای رقابت هایی که در آینده در جامعه با آن مواجه خواهند شد آماده می سازند. در پاسخ به این نظریه پنج مورد زیر قابل تامل است:

1.     در جامعه کنونی، فرزندان ما به میزان کافی در معرض رقابت های اجتماعی قرار می گیرند. آنچه که آنها واقعا نیاز دارند تجربه ساختارهای متفاوتی است که به آنان کمک کند فراتر از فرهنگ رقابتی غالب در جامعه بنگرند.

2.     آشنا کردن کودکان با تاثیرات رقابت شاید ایده خوبی باشد، ولی صحبت و تحلیل موضوع رقابت با غرق شدن در آن بسیار متفاوت است. همانند این می باشد که به کودکانمان در مورد ادیان مختلف بیاموزیم یا اینکه آنها را مجبور کنیم افراد مذهبی باشند. تحلیل و بررسی مفهوم رقابت شبیه مورد اول است، ولی تجربه عملی رقابت بیشتر شبیه مورد دوم می باشد

3.      این تصور که برای آماده کردن فرزندانمان برای مواجهه با تجربیات سخت آینده باید آنها را در معرض تجربیات ناخوشایند قرار دهیم همانند این می باشد که چون محیط سرشار از مواد سرطان زا است، باید کودکان در معرض هر چه بیشتر عوامل سرطانی قرار بگیرند. در حقیقت، مزایای روانی تحربه شکست زیاد از حد بزرگ جلوه داده شده است.

4.     حتی اگر برخی تجربیات شکست مفید باشند، بهتر است بخاطر داشته باشیم شکست احتیاجی به بازنده بودن ندارد، همان گونه که موفقیت احتیاجی به برنده شدن بر دیگران ندارد. تا آنجایی که تحقیقات نشان می دهد، شواهدی وجود ندارد که شکل زهرآگین شکست که از مغلوب شدن توسط دیگران بوجود آمده مزیت روانی داشته باشد. عدم موفقیت تنها زمانی می تواند یک تجربه مثبت باشد که ناشی از نرسیدن به معیارهای استاندارد یا انتظارات شخصی باشد

5.     و در انتها، اگر می خواهیم فرزندانمان برای تجربیات رقابت جویانه در آینده آماده باشند، باید آنها را آماده سازیم تا چنین شرایطی را به درستی ارزیابی کرده، و در صورت لزوم تغیییر دهند.

 منابع

https://books.google.com/books?id=m9zKAgAAQBAJ&pg=PT526&lpg=PT526&dq=%D8%B1%D9%82%D8%A7%D8%A8%D8%AA+%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C&source=bl&ots=WPQrZRe1Kr&sig=ACfU3U1Go59rHraLSSUDpLMwKHHxM8dZkQ&hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwiPm-v7pcLqAhUFhRoKHVpnB3s4ChDoATABegQICxAB#v=onepage&q=%D8%B1%D9%82%D8%A7%D8%A8%D8%AA%20%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C&f=false

https://journals.ssrc.ac.ir/article_175_3f46abd2cae84e07a900a52d62126f53.pdf

http://www.amoozesh118.com/fa/post/106/%D8%B1%D9%82%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%D9%88-%D9%87%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C

http://dralishahhosseini.blogfa.com/post/36

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد